ترجمه: در برابر من. حتی در بدترین حالت ما هنوز بهتر از اکثر غلتک.
ترجمه: چهره. بدتر از دیگری.
ترجمه: بارنی Bentall. زندگی می تواند بدتر.
ترجمه: دکتر سگ. بدترین سفر.
ترجمه: سقوط پسر از. قلب من بدترین نوع سلاح است.
ترجمه: سقوط پسر از. قلب من بدترین نوع سلاح آکوستیک.
ترجمه: شلاق در ملاء مالی. بدترین روز از دیروز.
ترجمه: فرانک ترنر. بدتر از چیزهایی که در دریا اتفاق می افتد.
ترجمه: جاستین صانع. بدترین سناریو هندبوک بقا.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. دست Daedra -- کامل است بدترین.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. پوره سیب زمینی -- Dreamin.
ترجمه: حرکت متن شهر. بدترین قسمت معرفی.
ترجمه: حرکت متن شهر. بدترین قسمت.
ترجمه: Nofx. کک.
ترجمه: نورما جین. روشن کردن رسانه ها این مطلب را برای بدترین.
ترجمه: Relient ک. تنها چیزی که بدتر از ضرب و شتم یک اسب مرده شرط بندی بر روی یک.
ترجمه: کفش نرم و صاف. برای معرفی بهتر بدتر شدن.
ترجمه: کفش نرم و صاف. برای بهتر شدن بدتر شدن.