ترجمه: در برابر من. حتی در بدترین حالت ما هنوز بهتر از اکثر.
ترجمه: علی و امیرحسین. چیزی که بعد از بدترین.
ترجمه: پل بروکلین. بدترین چیزی که ممکن است رخ دهد.
ترجمه: بروس اسپرینگستین. بدترین دشمن شما.
ترجمه: چاق جستجوگر. له زمان سیب زمینی.
ترجمه: دکتر سگ. بدترین سفر.
ترجمه: سقوط پسر از. قلب من بدترین نوع سلاح است.
ترجمه: شلاق در ملاء مالی. بدترین روز از دیروز.
ترجمه: فرانک ترنر. بدتر از چیزهایی که در دریا اتفاق می افتد.
ترجمه: بلند شدن کودکان و نوجوانان. بدترین ایده.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. دی دی شارپ -- سیب زمینی له شده زمان.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. هلندی پرنده -- بدترین.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. پوره سیب زمینی -- Dreamin.
ترجمه: ناتالی مرچنت. بدترین چیز.
ترجمه: Nofx. کک.
ترجمه: Sufjan استیونس. که بدترین کریسمس همیشه بود.
ترجمه: Sugarcult. بدترین دسامبر.
ترجمه: Paddingtons. بدتر برای پوشیدن.