ترجمه: سیاه زخم. اعتراض و زنده ماندن.
ترجمه: Biohazard. بقای Fittest.
ترجمه: باب مارلی. بقاء.
ترجمه: کیک. من زنده خواهد ماند.
ترجمه: Chimaira. سعی کنید برای زنده ماندن.
ترجمه: زنده ماندن در حدود. قانون Apalled.
ترجمه: زنده ماندن در حدود. قانون وحشت زده.
ترجمه: زنده ماندن در حدود. چشمان خود را به دیدن.
ترجمه: زنده ماندن در حدود. تفاوت بین پزشکی و سم در دوز.
ترجمه: زنده ماندن در حدود. خارج شدن.
ترجمه: زنده ماندن در حدود. شکوهمند خون دماغ.
ترجمه: زنده ماندن در حدود. کودک بزرگ طلایی.
ترجمه: زنده ماندن در حدود. بزرگترین دروغ.
ترجمه: زنده ماندن در حدود. Handshakes در معرفی طلوع آفتاب.
ترجمه: زنده ماندن در حدود. برگزاری مو Someones برگشت.
ترجمه: زنده ماندن در حدود. در ترس و ایمان.
ترجمه: زنده ماندن در حدود. میلادی.
ترجمه: زنده ماندن در حدود. لگد زدن شما صلیب پایین.