ترجمه: سلاح سرد به سوی غرب. تیره ترین روز.
ترجمه: سلاح سرد به سوی غرب. غرق.
ترجمه: سلاح سرد به سوی غرب. همه چیز را لمس می کنم.
ترجمه: سلاح سرد به سوی غرب. در راه خود را کاهش دهید.
ترجمه: سلاح سرد به سوی غرب. ذخیره خودتان.
ترجمه: سلاح سرد به سوی غرب. سرعت میگذره.
ترجمه: سلاح سرد به سوی غرب. اون دور دورا.
ترجمه: سلاح سرد به سوی غرب. چیزی که من از آن متنفرم.
ترجمه: سلاح سرد به سوی غرب. از هم پاشیده.
ترجمه: سلاح سرد به سوی غرب. چه من باید انجام دهید.
ترجمه: سلاح سرد به سوی غرب. خورد بشه.
ترجمه: سلاح سرد به سوی غرب. خوشحال.