ترجمه: پذیرفتن. بردگان برای معرفی فلزی.
ترجمه: پذیرفتن. بردگان به فلز.
ترجمه: همه هلاک خواهی. دستمزد بردگان معرفی.
ترجمه: همه هلاک خواهی. بردگان مزد.
ترجمه: لعنت و تکفیر. نا امیدی برده.
ترجمه: طاق دشمن. بردگان از دیروز.
ترجمه: بد مذهب. بردگان.
ترجمه: کرگدن. بردگان خواهیم خدمت.
ترجمه: کرگدن. بردگان خواهیم معرفی خدمت.
ترجمه: کرگدن. بردگان در خدمت خواهیم.
ترجمه: کرگدن. رقص شرک بردگان.
ترجمه: کلاه فرنگی. بردگان به انفرادی آسفالت.
ترجمه: سیاه Crowes. بدون صحبت بدون برده.
ترجمه: باب مارلی. نظارت کننده بر کار بردهها.
ترجمه: برایان کشتی. بنده ی عشق.
ترجمه: کارلی سیمون. برده.
ترجمه: Cky. تمام قدرت به انفرادی بردگان.
ترجمه: Cky. تمام قدرت به معرفی بردگان.