ترجمه: Afi. من احساس می کنم بهتر باشه حالا.
ترجمه: اندرو جکسون جهاد. حساسیت حس.
ترجمه: ماده 31. مسلما.
ترجمه: آوریل لوین. از عجایب.
ترجمه: پسران بویز. من معنی تنها بودن نمایش.
ترجمه: اسقف آلن. Commonsense باستان از چیزهایی که.
ترجمه: Bwitched. از عجایب.
ترجمه: کارول کینگ. مسلما.
ترجمه: شیکاگو. شما به احساسات واقعی من بیا.
ترجمه: دیو ماتیوز گروه. قافیه و عقل.
ترجمه: گاوین Degraw. معنی.
ترجمه: جورج تنگه. هیچ کس در ذهن او راست.
ترجمه: هاوک نلسون. معنای زندگی.
ترجمه: هربرت Groenemeyer. حس هفتم.
ترجمه: سه نفر جان باتلر. یک راه جاده.
ترجمه: جان Prine. عقل سلیم.
ترجمه: جان Brion. بی معنی.
ترجمه: خورخه الکترونیکی Mateus. ببینید اگر Larga از مزخرف.