ترجمه: آل Denson. من دارم میرم که چیزی برای گفتن.
ترجمه: Bellefire. چیزی بگو به هر حال معرفی.
ترجمه: کفش های قرمز خون. چیزی بگو بگو هر چیزی.
ترجمه: حرم Scarem. چیزی برای گفتن.
ترجمه: هدر نوا. چیزی بگو.
ترجمه: جیمز. چیزی بگو.
ترجمه: ماریا کری. چیزی بگو.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. تاثیرات اجتماعی -- می گویند چیزی جالب.
ترجمه: بسیاری از. به چیزی می گویند این بدان معناست که هیچ چیز را به هر کسی در همه.
ترجمه: روی Orbison. اگر تو نمی تونم بگو چیزی خوب.
ترجمه: Starfield. چیزی برای گفتن.
ترجمه: گرفتن بازگشت یکشنبه. بروکلین اگر شما چیزی بگو چیزی.
ترجمه: وزغ زنجیری مرطوب. چیزی برای گفتن.
ترجمه: تاکها. Shes کردم چیزی برای گفتن به من.
ترجمه: کین. چیزی برای گفتن.