ترجمه: اغراق گفتن. خراش سطحی.
ترجمه: Fuzigish. خارش معرفی.
ترجمه: Fuzigish. خاراندن.
ترجمه: Unsane. خراش.
ترجمه: بر آن بودن. به من کمک کنید پرتفریح مخاط خاموش ذهن من.
ترجمه: کلیپ لنت باندایی. با خراش دادن و ران ران.
ترجمه: رویداد جفت شومینه Rasca. توریم من رقیق فیلم بزرگ.
ترجمه: بدون اخطار. خراش پوست.
ترجمه: هواپیما به اشتباه برای ستاره. راند خارش.