ترجمه: اروسمیث. طرف دیگر.
ترجمه: اروسمیث. عوارض جانبی دیگر.
ترجمه: دیوید گری. طرف دیگر.
ترجمه: ایفل. برعکس من.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. سطح دیگری -- طرف دیگر.
ترجمه: مودی بلوز. طرف دیگر زندگی.
ترجمه: فلفل تند قرمز داغ. طرف دیگر.
ترجمه: سکته. طرف دیگر.
ترجمه: آبی قطار. از یک سو می داند که آنچه را که دیگر در حال انجام.
ترجمه: Rehpenning. از طرف دیگر.
ترجمه: Rehpenning دانیل. از طرف دیگر.