ترجمه: فرزند. سر بریده.
ترجمه: فرزند. رای مخالف دادن.
ترجمه: فرزند. رایت آن تا.
ترجمه: فرزند. نمی تونم دریافت سر من در اطراف شما.
ترجمه: فرزند. تکرار نمی تونم.
ترجمه: فرزند. تغییر جهانی.
ترجمه: فرزند. بیرون می آید و بازی.
ترجمه: فرزند. بیرون آمدن نوسانی.
ترجمه: فرزند. یک توطئه.
ترجمه: فرزند. دیگر ، به نفرت.
ترجمه: فرزند. چهارراه.
ترجمه: فرزند. دا هوی.
ترجمه: فرزند. من باز هم تغییر Dammit.
ترجمه: فرزند. تحریک جنگ کردن شما.
ترجمه: فرزند. شیاطین.
ترجمه: فرزند. انکار بازبینی.
ترجمه: فرزند. کثیف سحر و جادو.
ترجمه: فرزند. سحر و جادو کثیف آکوستیک.