ترجمه: پروژه 86. روشن کردن.
ترجمه: دیوید گروه Crowder. روشن کردن.
ترجمه: مداری. روشن کردن.
ترجمه: فریاد مبتلا. نفوذ روشنگر.
ترجمه: نماینده فولاد. روشن فکران دستگاه.
ترجمه: انفجار Camaro. عزیزم تا صبح ادامه بانوی روشنایی.
ترجمه: بری بلمونت. روشن فکران.
ترجمه: نوعی کتری فلزی. شمع روشن.
ترجمه: افت فشار تا. مهتابی.
ترجمه: مراسم تشییع جنازه برای دوستان. Illuminations ثابت.
ترجمه: جورج هریسون. روشن است که روشن جهان.
ترجمه: گریم مرداب. Dimming چراغ.
ترجمه: جیمز. روشنایی آتش من.
ترجمه: جیمز تیلور. روشن شب خود را با روز من.