ترجمه: ایجاد کنم. بندرگاه.
ترجمه: مرده و الهی. مخلوق.
ترجمه: امپراتور. کلید های کیهانی برای ایجاد من و زمان.
ترجمه: هارد فایرفاکس. شنیدم که او اسمم را صدا کن.
ترجمه: کیت سبز. ایجاد در من قلب پاک.
ترجمه: نحس ایجاد. غارت و رایت.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. می چسبوندم به رادیو شما -- این طبقه را تشکیل می دهند رقص شما.
ترجمه: کمپین برادری 2006. ایجاد در من قلب پاکی که می شود.
ترجمه: باندایی Doulos. ایجاد در من.
ترجمه: دیوید منسفیلد. ایجاد در من قلب پاک.