ترجمه: همانطور که من در حال مرگ دراز. مرثیه زنده.
ترجمه: بون جووی. در حال مرگ بخش عمده ای از زندگی نیست.
ترجمه: سقوط پسر از. دریافت زندگی پرمشغله و یا مشغول در حال مرگ.
ترجمه: سقوط پسر از. دریافت زندگی مشغول و یا در حال مرگ مشغول معرفی.
ترجمه: سقوط پسر از. دریافت زندگی مشغول و یا در حال مرگ مشغول آکوستیک.
ترجمه: Hedley. مرگ برای زندگی دوباره معرفی.
ترجمه: Hedley. مرگ برای زندگی دوباره.
ترجمه: جیمی بافت. زندگی و مرگ (آلبوم).
ترجمه: کریس آلن. مانند زنده دچار مرگ.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. خیابان افرا -- سریع زندگی در حال مرگ جوان.
ترجمه: الهه شعر و موسیقی. افکار ملحد در حال مرگ زندگی می کنند.
ترجمه: عقرب. زندگی و مرگ ،.
ترجمه: تیم مک. زنده مانند شما دچار مرگ.
ترجمه: گلوله 9mm Parabellum. پیام زندگی در حال مرگ.
ترجمه: ادگار گروه زمستان. مرگ برای زندگی.