ترجمه: Anberlin. انتقال جنگ سرد.
ترجمه: نابود کننده. عاطفه سرد.
ترجمه: آنتونی ب. پاهای سرد.
ترجمه: آتش بازی. سرد باد.
ترجمه: Arsis. مقاومت به سرما.
ترجمه: در گیتس. سرد.
ترجمه: قساوت. سرد سیاه معرفی روز.
ترجمه: Augie مارس. عکا سرد.
ترجمه: گروه جمجمه. سرد مشاهیر.
ترجمه: تکان سر یا دست. سرد مغزها.
ترجمه: زیر آسمان. سقوط در عشق را با دست سرد.
ترجمه: خارج از. سرد شب باران.
ترجمه: بیلی استعدادهای درخشان. سرد ترکیه.
ترجمه: سیاه Crowes. پسر لبخند سرد.
ترجمه: سیاه Crowes. خیره آن سرد.
ترجمه: سیاه لب. دستان سرد.
ترجمه: سفید کننده. سرد و رنگش آبی میشه.
ترجمه: خونریزی از طریق. چرخش سرد به لمس.