ترجمه: ناتاشا Bedingfield. مرکز زندگی من.
ترجمه: یکجور شیرینی یا فرنی. دولت مرکز.
ترجمه: الکس لوید. مرکز شهر.
ترجمه: Augustana. آسمان غرب میانه و دوشنبه ها بی خوابی.
ترجمه: Caedmons تماس. مرکز راهرو.
ترجمه: تغییر. مرکز تلفن.
ترجمه: چارلی هال. مرکز سرخ پوست مت.
ترجمه: مسیحی Bautista. مرکز تلفن.
ترجمه: التماس کردن به یک. مرکز خورشید.
ترجمه: Copeland. قدم مرکز شهر.
ترجمه: Decemberists. در بازار اتوبوس.
ترجمه: فرانکو Battiato. مرکز ثقل.
ترجمه: بلند شدن کودکان و نوجوانان. زمان مرکزی استاندارد.
ترجمه: Hillsongs. مرکز زندگی من.
ترجمه: نیلی دختران. مرکز صحنه.
ترجمه: Ligabue. مرکز جهانی.