ترجمه: ثابت نگه. بسیاری از Casualities.
ترجمه: Casualities. 25 سال خیلی قدیمی.
ترجمه: 311. تصادفی.
ترجمه: Backseat بدرود. نگه داشتن آن گاه به گاه.
ترجمه: گاه به گاه آرزو. 1143.
ترجمه: گاه به گاه آرزو. من صحبت کردم خیلی زود معرفی.
ترجمه: گاه به گاه آرزو. چون من به فروشنده درب درب.
ترجمه: گاه به گاه آرزو. من ارزشی ندارد در انتظار.
ترجمه: گاه به گاه آرزو. مشتری اما من می خواهم به چین.
ترجمه: گاه به گاه آرزو. فرار از چیزهایی که وقتی شما جیغ.
ترجمه: گاه به گاه آرزو. امشب امشب.
ترجمه: گاه به گاه آرزو. سیم و لهستانی ها دروغگو در چاله قرار دهید.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. اتفاقی حقیقت -- روحهای گمشده.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. اتفاقی حقیقت -- خاطرات ذهن را فراموش کرده اید.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. اتفاقی حقیقت -- خرد.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. اتفاقی حقیقت -- Pianoness.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. اتفاقی حقیقت -- ناشناس.
ترجمه: گروههای متفرقه بدون علامت. گاه به گاه تروریستی -- من ممکن است یک دهقانی.