ترجمه: پذیرفتن. شکستن دوباره.
ترجمه: آدم سبز. شکستن قفل.
ترجمه: در برابر من. ما در معرض خطر بخند و شکستن همه قوانین.
ترجمه: در برابر من. شد شکستن.
ترجمه: Aimee مان. بدین چگونه من می دانستم که این خبر آیا قلبت را بشکند.
ترجمه: آلیس کوپر. بده بچه فرار از.
ترجمه: تمام زمان کم. شکستن شکستن.
ترجمه: تمام زمان کم. شکستن قلب کوچک خود را.
ترجمه: تمام زمان کم. شکستن قلب کوچک خود را آکوستیک.
ترجمه: علی و امیرحسین. پتانسیل شکستن آهنگ.
ترجمه: Anberlin. شکستن.
ترجمه: دستگاه تنفس اکسیژن. قلبم رو میشکنه.
ترجمه: Babyshambles. دزدی دریایی چرا قلبم را شکستن.
ترجمه: پسران بویز. بد قلبت را بشکند هرگز.
ترجمه: بد فضانورد. فرار از قاب شما.
ترجمه: Barenaked خانمها. شکستن قلب شما.
ترجمه: بیچ بویز. شکستن و دور.
ترجمه: بلیندا کارلایل. همیشه قلبم رو میشکنه.