ترجمه: و. من سعی کردم زمان.
ترجمه: آلبرت کینگ. بلوز در طلوع آفتاب.
ترجمه: Alesana. کیمیاگری خوب در آن زمان صدا.
ترجمه: اندرو جکسون جهاد. عشق در زمان از ویروس پاپیلومای انسانی.
ترجمه: آنا Ternheim. اخیرا.
ترجمه: Ashanti. همیشه سر وقت.
ترجمه: Ataris. اخیرا.
ترجمه: بیتلز. هر زمان و در همه.
ترجمه: بیتلز. زمان کریسمس است در اینجا باز هم.
ترجمه: برایان Hyland. جینی بیا به تازگی.
ترجمه: نیروی دریایی بریتانیا. اخیرا.
ترجمه: لب ترومپت. آنقدر دیوانه ام به تازگی.
ترجمه: Caedmons تماس. آن زمان کریسمس.
ترجمه: کارلوس سانتانا. حادثه در Neshabur.
ترجمه: کارلی سیمون. در زمانی که سر من.
ترجمه: نوعی جنون. جانی بیا به تازگی.
ترجمه: شمارش کلاغها. آیا شما بازدید من به تازگی.
ترجمه: شمارش کلاغها. آیا شما بازدید من به تازگی آکوستیک.