ترجمه: در اصطبل نگهداری کردن. او برای کریسمس آمد با سنگ تیز کردن.
ترجمه: موجب صرفه جویی در روز. جسی و سنگ چاقو تیز کن من.
ترجمه: Carabo. تراش.
ترجمه: Manolo García. در حالی که من دیده بان آل تیز.
ترجمه: قماربازان Lefties. واژه شارپ.